ستایش2

 

ستایش خودش کم بود، 2ـشم رفت رو آنتن.

الان برای سری جدیدش پیش بینی میشه این اتفاقات بیفته:

یکی از بچه هاش میره زیر تریلی و صاف میشه به خیابون. بعد اون یکی بچه اش رو دزدها گروگان میگیرن، و جسد بچه درحالیکه با گلوله آبکش شده پیدا میشه. ستایش بعد از این حادثه دیوونه میشه و کارش به تیمارستان می کشه. ولی چون میخواسته به سبک فیلم های هندی با حداقل امکانات از تیمارستان فرار کنه، موقع فرار از بالای دیوار تیمارستان میفته و جفت پاهاش قلم میشه. خلاصه به همین روش با پاهای افلیج به زندگی ادامه میده تا چهل و هفت سالگی. بعد اون موقع به علت نحسی و بدشگونی ستایش، یه شهابسنگ به سمت زمین تغییر مسیر میده و میاد تا نسل بشر رو از صفحه ی عالم محو کنه.

صحنه ی پایانی هم ستایش رو نشون میده توی تیمارستان که داره دعا می کنه و میگه: "خداجون! من نمی خوام بمیرم..." و همزمان ابرهای گدازه ای ناشی از برخورد شهابسنگ، در پس زمینه داره میره بالا و مردم جیغ می کشن و مثل یه گله حیوون رم کرده فرار می کنن.

بعد از تموم شدن تیتراژ آخرین قسمتش هم پدرشوهرش رو نشون میدن که با تأسف سر تکون میده و میگه: "دیدین بالاخره افتاد؟"



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : پنج شنبه 17 بهمن 1392 | 12:34 | نویسنده : هانیه |